پایان نامه بررسی فقهی وحقوقی کنوانسیون ژنو درباب سازمانهای حامی
نوشته شده توسط : admin

 سبایا

سبی در لغت, به معنای به اسیری گرفته شدن و به بردگی  بردن است. در بسیاری از کتب از سبی به صورت مطلق به زنان و مردان واطفال اطلاق می شوددر حقیقت سبی اعم از اسیر است زیرا سبی به کسی که نیاز به شدت در بستن نداشته باشد هم دلالت میکند، مثل: ذراری.  ولی در فقه غالباً سبی به زنان و کودکان غیر بالغ دشمن که در جنگ به اسارت در می آیند؛چه در حال جنگ اسیر شوند و چه بعد از پایان آن ،”سبی” نامیده می شوند. البته منظوراز دشمن ،کفاری هستند که قرار داد ذمه یا پیمانی با مسلمین ندارند و مسلمین به آنان امان نداده اند. در این صورت است که ؛زنان و کودکان را می توان به اسارت در می آورد، و گرنه طبق شرایط ذمه به پیمان و تعهدشان عمل می شود

2.1.1.2.1 احکام سبایا :

 زنان و کودکان کفار چه در حال جنگ و چه پس از آن کشته نمی شوند ،اگرچه به مردان یاری رسانند. شیخ می فرمایند : “کشتن زنان جایز نیست . پس اگر شوهران و مردانشان را کمک کنند، باز هم از کشتن آنها خودداری می شود مگراینکه چاره ای جز قتال آنان نباشد “. همچنین  به محض اسارتشان و تسلط مسلمین برآنان ملک مسلمین شده و برده می شوند. نقل است که رسول اکرم (ص) از کشتن زنان و فرزندان نهی کرده است و وقتی آنها را اسیر می کرد استرقاق می نمودند . کسی را که موی پیش ندارد به بردگی گیرند و آن را که موی پیش دارد ،حکم مردان را دارند .

طفل را به اسارت نمی گیرند ولی اگر طفلی دستگیر شد تابع پدر و مادر خود است و اگر بدون پدر و مادر دستگیر شود تابع دستگیر کننده  است[1].

همانطور که از حفص  بن غیاث در حدیثی آمده است که “پرسیدم  از ابا عبدالله(ع)از زنان کفار؟ فرمودند: زنان و کودکان در دار الحرب کشته نمیشوند، مگر اینکه آنان کسی را بکشند .پس اگر کسی را کشتند تا آنجا که ممکن است از قتال ایشان بپرهیزید. ” تمام این احکام، در باب کسی است که زن بودن وی و طفل بودنش معلوم باشد .اما اگر اشتباه شود در زن بودن مثل اینکه فرد خنثی مشکل باشد و … پس برخی او را زن میدانند و بردگی را به او نسبت میدهند [2].

پس قتل وی جایز نمی باشد زیرا شبهات از بین برنده قتل ها ست، و اگر در باره طفل بودن فردی اشتباه شود پس در این باب اختلافی نیست.[3]

وی را امتحان می کنند ، اگر موی شرمگاه وی روییده باشد، حکم به بلوغ وی می دهند در غیر این صورت حکم به کودک بودن می دهند.

2.1.2ـ اسیر در قرارداد ژنو

به ‌موجب مادّه 4 عهدنامه سوم ژنو و بند 1 مادّه 43 پروتكل شماره يك، اشخاص زير در صورتي كه در حين مخاصمات مسلحانه بين‌المللي از سوي دشمن دستگير شوند، اسير جنگي به حساب مي‌آيند .

  1. كليه اعضاي نيروهاي مسلح منظم و سازمان‌يافته‌اي كه تابع يك قدرت رسمي باشند.
  2. كليه اعضاي نيروهاي مسلح غيرمنظم، از جمله اعضاي دسته‌هاي چريكي و پارتيزاني.
  3. اعضاي نهضت‌هاي پايداري سازمان‌يافته‌اي كه در خارج يا در داخل كشور خود فعاليت دارند داوطلب و نهضت های مقاومت تشکل مذکور جامع شرایط زیر باشند :

                      الف) یک نفر رئیس در رأس آن ها باشد که مسئول اتباع خود باشد.

                      ب) دارای علامت مشخصه ثابتی باشند که از دور قابل تشخیص باشد.

                      ج ) علناً حمل اسلحه نمایند.

                       د) در عملیّات خود مطابق قوانین و رسوم جنگ رفتار نمایند

  1. نظامياني كه در يك كشور بي‌طرف بازداشت شده‌اند، به شرطي كه در آن جا وضعيت مناسب‌تري نسبت به كشور متخاصم نداشته باشند.
  2. نظامياني كه از حيث امنيتي از سوي كشور اشغالگر، به‌دليل عضويتشان در نيروهاي مسلح كشور اشغالي، توقيف شده‌اند.
  3. کسانی که همراه نیروهای مسلح هستند، بی آن که مستقیماً جزو آن نیروها باشند .از قبیل :اعضاء غیر نظامی کارکنان هواپیماهای جنگی – خبرنگاران جنگی – تهیه کنندگان اجناس -اعضاء واحدهای کار یا خدمت که عهده دار آسایش نیروهای مسلحند مشروط به این که از طرف نیروهای مسلحی که همراهی می کنند مجاز باشند برای این منظور نیروهای مسلح مزبور مکلفند کارت هویتی مطابق نمونه پیوست به این قبیل اشخاص تسلیم نمایند.
  4. اشخاصي كه در سرزمين هاي اشغالي، داوطلبانه در كنار دشمن سلاح در دست مي‌گيرند، بدون اين كه فرصت متشكل شدن به صورت ارتش منظم را داشته باشند.
  5. مددكاران بهداري و مذهبي [4]
  6. در مقابل، افراد زير حقّ برخورداري از وضعيت مربوط‌به اسيران جنگي را ندارند . نظاميان مزدور، جاسوسان، خرابكاران . اتباع غيرنظامي دشمن نيز اسير جنگي تلقي نمي‌شوند.

در صورتي‌كه ترديدي در تعلق شخص به طبقات مذكور باشد، دادگاه صلاحيت وضعيت او را دقيقاً مشخص خواهد نمود. تا زمان صدور حكم، شخص ياد شده در حکم اسیر می باشد و از حمايت مقررات عهدنامه سوم برخوردار خواهد بود. [5]

2.1.3-مقایسه تعاریف اسیر در اسلام و قرارداد ژنو

    با مقایسه تعریف اسیر جنگی در اسلام باکنوانسیون ژنو و در نظر گرفتن موارد آن، بدین نکته پی می‌بریم که ؛کاتبان حقوق بین الملل ، درصدد بوده‌اند تا اسیر جنگیرا در محدوده‌ی جنگ‌های قرون اخیر تعریف و تحدید نمایند و در واقع این تعاریف منحصر در زمان امروز است که در جنگ‌ها و مخاصمات، ارتش‌های منظم و غیرمنظم شرکت دارند و چنین تعاریفی با مفهوم اسیر جنگیدر صدر اسلام و مخاصمات آن زمان، سنخیت چندانی ندارند. این مطلب از آن روست که در جنگ‌های صدر اسلام، معمولاً هر فرد بالغی که می‌توانست اسلحه در دست بگیرد، در جنگ شرکت می‌کرد و در بیشتر جنگ‌ها، تمام قبیله اعم از زن، کودک، پیر و جوان در صحنه‌ی نبرد حضور داشتند. با این وضعیت و مطابق با تعریف اسیر جنگی در حقوق بین‌الملل، آن افرادی که در صحنه و همراه نیروهای نظامی طرف مقابل هستند، در صورت اسارت، اسیر جنگی محسوب نمی‌شوند و این قضیه شامل کودکان، زنان و دیگر موارد هم می‌گردد. بلکه صرفاً در حقوق بین الملل افراد نظامی در حکم اسیر جنگی هستند ولیکن اگر در اسلام حتی غیر نظامیان هم دستگیر شوند اسیر جنگی محسوب می شوند

3.2.2- اسیر در آیات و روایات

هر چند خداوند در باره اسیر واسارت در چندین جای قرآن با الفاظی متفاوت سخن به میان آورده است ، لیکن در دو جای قرآن از احکام اسیر به صراحت صحبت به میان آورده اند؛ که در این مبحث به بیان و تفسیر آن آیات می پردازیم:

الف)سوره انفالآیه 67 :”ما کانَ لِنبیِّ أن یکونَ له أسری حتّی یُثخِنَ فی الأرض ِ تریدونَ عَرَضَ الدّنیا و الله ُ یریدُ اآخرةَ و اللهُ عزیزٌ حکیم”

هیچ پیامبری حق گرفتن اسیر ندارد ، مگر بعد از آنکه در آن( منطقه) ،غلبه کامل یابد . شما (به خاطر گرفتن اسیر و سپس آزاد کردن با فدیه)به فکر متاع زود گذر دنیا هستید .ولی خداوند (برای شما)آخرت را می خواهد و خداوند ، شکست نا پذیر و حکیم است.

كلمه” أسر” بطورى كه گفته‏اند به معناى اين است كه مرد جنگى حريف خود را دستگير كرده و ببندد، و شخص مشدود (بسته) شده را” اسير” گويند و جمعش” أسرى” و” إسراء” و” أسارى” و” اسارى” مى‏آيد. و بعضى گفته‏اند كلمه” أسارى” جمع جمع ،است.و بنا بر اين كلمه” السبى” موردش عمومى‏تر از كلمه” الاسر” است براى اينكه سبى شامل دستگير كردن اطفال دشمن نيز مى‏شود بخلاف” اسر” كه چون دستگير كردن اطفال احتياجى به بستن ندارد شامل آن نمى‏شود. كلمه” ثخن”- به كسر اول و فتح دوم- به معناى غلظت و بى رحمى است، راغب در مفردات مى‏گويد:” ثخن الشي‏ء فهو ثخين” معنايش اين است كه فلان چيز غليظ شد بطورى كه روان و جارى نشد، و نتوانست به رفتن ادامه دهد. و از همين باب است كه خداى تعالى فرموده:” ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرى‏ حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ” که  در این جا منظور از ” اثخان” به معناى سخت گیری کردن در را کشتار بسيار از دشمن و کسب قدرت می باشد. كلمه” عرض” به معناى چيزى است كه بر چيز ديگرى عارض شود، و زود هم از بين برود، و از همين جهت است كه لذائذ دنيايى را” عرض” ناميده‏اند، چون زود از بين مى‏رود. و كلمه” حلال” وصفى است از ماده” حلّ” كه مقابل” عقد”و”حرمت” است و از اين جهت حلال را حلال مى‏گويند كه؛ قبل از حلال شدنش گويا گره خورده بود و مردم از او محروم بودند ،بعداً كه حلال شد، گويا در حقيقت گره‏اش گشوده شد. و اما كلمه” طيّب”كه به معناى سازگارى با طبع است.این آیه هشداری است که اسیر وفدیه گرفتن برای آزادی آنان و جمع غنائم جنگی، مسلمانان را از هدف اصلی بازندارد ونا خداگاه ضربه نخورند[6].    

متن کامل پایان نامه فوق در این لینک از سایت ارشدها





لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 615
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 28 تير 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: